مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

ما، بیرون زمان ایستاده‌ایم؛
با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایمان.

تمامِ آنچه بوده ايم

بمب، یک عاشقانه

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۶:۱۰ ب.ظ

بزرگ‌ترین دلیلی که باعث نابودی روابط‌م شده، خشم سرکوب‌شده‌ست. من ناراحت و عصبانی شدم، ولی با پیش‌فرض این‌که باید طرف خودش بفهمه سکوت کردم و سکوت کردم. و هربار یک تیکه از اون رابطه رو از درون خودم بیرون انداختم. و زمانی رسیده که طرف بالاخره ازم پرسیده «چی شده؟» و از پایان همه‌چیز ناراحت شده و من ماه‌ها بوده که اون رابطه رو دفن کرده‌بودم.

و برعکس، دوستانی دارم که همیشه وقتی ناراحت شدیم، با هم حرف زدیم، دعوای لفظی کردیم و حتی مدتی حرف نزدیم، ولی در نهایت اونا تبدیل به عمیق‌ترین بخش قلب‌م شدن.

اعتراف  می‌کنم، از بین تمام چیزهایی که باید برای رسیدن به موفقیت کنارشون گذاشت، من به عنوان اولین گزینه، دوستان رو کنار می‌‌ذارم و تموم شدن همه‌ی اون روابط چندان برام آزاردهنده نیست. 

ولی وقتی این موضوع اهمیت پیدا می‌کنه که وارد حوزه‌ی کسانی بشه که همیشه به‌شون متصل هستی. و من دوباره یاد پیام اصلی «بمب، یک عاشقانه» می‌افتم؛ باید حرف‌زدن ُ یادبگیرم.

 

 

پی‌نوشت: توی این مدت در مورد کنترل خشم، خیلی کتاب خوندم، راه دقیق‌ش حرف‌زدن‌ئه، ولی وقتی تغییری اتفاق نمی‌افته، باید خشم‌ت ُ فروبخوری و این به معنای تبدیل‌شدن به بمب ساعتی‌ست. و من الان اون بمب‌ساعتی‌م.

  • ۹۸/۱۱/۲۹

نظرات (۲)

همه ی زندگیم خواستم از کنار بد رفتاریا یا قضاوت هابگذرم تا انقدر سخت نگذره اما اشتباه میکردم چیزی درست نمیشد ادما به ناراحت کردنم توجه نمی کردن .بهشون به هر نحوی میفهموندم که ازشون ناراحتم و بازم براشون مهم نبود ...نمدونم مشکل از منه یا بقیه اما بعد از ناراحت کردنم و نادیده گرفته شدنم منم خطشون زدم .بابامو از زندگیم خط زدم  دوستامو خط میزنم .و برام مهم نیس نادیده گرفتنشون چقدر ناراحتشون میکنه .اونا باید ناراحت بشن مثل من که ناراحتم

پاسخ:
وقتی همه‌ی راه‌ها رو می‌ری و بن‌بسته، شاید در نهایت همین چیزی باشه که به‌ش برسیم. 

سخت‌ترین قسمتش که همین الان خودم دارم تجربه می‌کنم، آدمیه که بهش وصلی به دلایل مختلف و زمان زیادی از روز میبینیش؛ اما حتی حس نمیکنی اونقدر براش اهمیت داشته باشه که بخوای با حرف زدن چیزی رو حل کنی. یا اینکه عملا اونقدر حساسیت‌ها و اصولش با تو متفاوته که راهی باقی نذاشته.

خیلی اوقات هم به خودم میام و میبینم دارم توی سرم باهاش دعوا می‌کنم. حتی برخلاف چیزی که هستم، از قصد باهاش بدرفتاری میکنم و اهمیتی بهش نمیدم تا خشمم رو خالی کنم و بعد از خودم میپرسم این دقیقا چه کار عجیبیه که داری می‌کنی؟

شاید آخرش برسه به بریدن رشته‌ها. شاید هم تغییر ایجاد بشه. نمی‌دونم.

پاسخ:
یه‌بار، همین اخیراً یکی از همین افراد به‌م گفت تو آدما رو دور می‌ریزی به جای حل مشکلات. 
ولی واقعاً راه‌حل‌های زیادی برای این موضوع وجودنداره. عملاً هرچیزی که به آدمای دیگه مربوط بشه، راه‌حل نداره.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی