۴۲۳

نمی‌دونم خدا به این موضوع دقت می‌کنه که ما رو وسط چه اوضاع messای «رسماً» رها کرده یا نه؟

۴۲۲

این ماجراها که تموم شه، تفنگ بادی پدر رو از توی انباری درمی‌یارم و تیراندازی رو شروع می‌کنم.

Poker Face

بعد چهارسال رفتم آرایشگاه گفتم موهامو مدل باب کوتاه کنه، چند سانت از سرش کوتاه‌ کرد، گفت «پاشو برو، حیفه.»

 

 

~ خلاصه تا قد موهاتون به کمرتون نرسیده، تصمیمات لازم رو اتخاذ کنین.

بابِ دلمی

حس «کاش از خدا یه چیز دیگه خواسته‌بودم» به‌م دست‌داد.

دردسرساز

توی ماشین داشتم Troublemaker  از Olly Murs رو گوش می‌دادم که رسیدم جلوی دندون‌پزشکی، بلوتوث گوشی رو خاموش کردم، ماشین رو پارک کردم. رفتم توی مطب که برخلاف همیشه شلوغ بود. نشستم، گوشیم رو درآوردم، بازش کردم و همین که خواستم از موزیک‌پلیر بیام بیرون، دستم خورد روی ترک مذکور و شد آن‌چه که شد. 

 

 

× با آرزوی فقط انجام یک کار بدون سوتی. 

۴۱۸

در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های من اینه که جلوی خودم رو بگیرم که تا فردا پانسمان دندونم رو نَکَنم. 

 

 

هشتگ: خداحافظی رسمی با دندون پنج بالا سمت راست.

ببُر به نام خداوندت.

فقط اگه محسن چاوشی یه آلبوم تازه منتشر کنه، ممکنه یه‌کم از این حال‌وهوا دربیام.