مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

ما، بیرون زمان ایستاده‌ایم؛
با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایمان.

تمامِ آنچه بوده ايم

۲۵ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

واقعاً چرا؟

سه شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۷، ۰۸:۵۵ ب.ظ
چرا ما یک سیاست‌مدارِ خانم کاریزماتیک نداریم؟

آنگلا

دوشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۷ ق.ظ

فی‌الواقع ارادت‌م به آنگلا مرکل به عنوان یک زن، از همین لحظه که فهمیدم در حوزه‌ی فیزیک پروفسوره، صدچندان شده.

۳۲

يكشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۴۹ ق.ظ
درست مثل جلد‌ کتابِ ضدّ فاضل نظری، امّا حال‌ت خوب‌ باشه مثل پشت جلد کتاب اقلیّت.



پی‌نوشت: دل‌م می‌خواد برم مفصلاً در دفترچه خاطرات‌م بنویسم‌ش تا بماند، هنوز که نشده.

سنگ‌‌پای قزوین به شما افتخار می‌کنه.

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۴۲ ق.ظ

واقعاً بعضی‌ها چه‌جوری روشون می‌شه شب امتحان پیامی با محتوای «از جزوه عکس بگیر بفرست.» برای آدم بفرستند؟


× ازتون متنفرم و از خودم که نمی‌تونم نه بگم، بیشتر.

انجام.

دوشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۵ ب.ظ

برای اولین‌بار نشستم تمام قسمت‌های «میراث آلبرتا» رو دیدم. نمی‌خوام چیزی رو نفی یا تایید کنم ولی، سوال‌های جدی‌ای برام مطرح شد که قبل از هر اقدامی باید به‌ش فکر کنم و از طرفی این نکته‌ی مهم ُ در تمام مراحل تصمیم‌گیری در نظر داشته‌باشم، که چرا اصن باید لزوماً کاری رو انجام بدم که مُده و همه انجام‌ش می‌دن. حتی اگه قراره کاری رو که بقیه انجام می‌دن، انجام بدم، نباید دلیل‌ش این باشه که «همه انجام‌ش می‌دن.» باید خودم به این نتیجه برسم که انجام‌ش کار درستی‌ه.


× چه‌قدر انجام.


×× چه قدر داره این جی‌بورد گوشی‌م اذیت می‌کنه.



"Such a shame "

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۱۱:۴۷ ب.ظ

اگر راه ُ اشتباه رفته‌باشم چی؟


".Nobody said it was easy" + 

خونه‌یِ ما.

سه شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۵۱ ب.ظ
اول از همه؛ دزدهای عزیز خیلی متاسفم که فراموش کردم زودتر اطلاع بدم، ولی مادرم مسافرت هستند و ما هم تا بعدازظهر اطراف دو، سه اینا خونه نیستیم.
دوم هرچه قدر از مامانم می‌پرسم «کی برمی‌گردی؟» جواب نمی‌ده؛ بابا خب می‌خوام بدونم کِی باید به این میدون جنگ سروسامون بدم. 

شیراز

دوشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۵ ب.ظ
امشب از اون‌شب‌هایی بود که دلم گرفته‌بود و بیپ‌تونزُ به امید یافتن یک آلبوم شبیه «کلاغ سفید»ِ دال‌بند زیرورو کردم و «شیراز»ِ دنگ‌شو رو خریدم و همین الان اسپیکرُ روشن کردم و دارم به‌ش گوش می‌دم و یُخده قلبِم آروم گِرِف. 



× بیشتر دوست داشتم آلبوم «دو گوش و یک سر»ِ نجوا خبازیانُ بخرم، اما چون تگِ «موسیقیِ کودک» خورده‌بود نمی‌شد. اگه بچه‌ توی خانواده‌ دارید، از این فرصت بهره ببرید، ترکِ «پاییز»ِش خیلی دل‌بر بود. 

به علامت نکشیدن سیگار توجه کنید.

يكشنبه, ۹ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۱۴ ب.ظ

امروز به جای استادمون حل‌تمرین‌ش اومده‌بود سر کلاس. به محض این که رسیدم پشت در و از پشت شیشه، دیدم‌ش اومدم فرار کنم که یک ندایی از درونم یادآوری کرد، کمی با مباحث فصل پایداری مشکل دارم، برای همین رفتم سر کلاس و دیدم دوستِ حلّت‌مون صرفاً داره تکرار مکررات می‌کنه و به شدت اون ندای درونی‌ُ نفرین کردم. واقعاً دوست داشتم تا آخر کلاس بمونم، ولی یک از بچه‌ها که نمی‌دونم کی بود، اومد توی کلاس نشست و بوی سیگار همراه با ادکلن‌ش پیچید توی کلاس و من علاوه بر این که داشتم خفه می‌شدم، سردرد هم گرفته‌بودم؛ برای همین مجبور شدم با سرعت از کلاس بزنم بیرون. و مدام توی ذهن‌م تصور می‌کردم حلّت ازم می‌پرسه «چرا داری می‌ری؟» و من هم می‌گم «این بوی سیگار لعنتی داره خفه‌م می‌کنه.» 

کاش می‌شد یه جوری به دوست‌مون حالی می‌کردم چه‌قدر حرکت‌ش منزجرکننده‌ست. 



~ بخش بامزه‌ش این‌جاست که اول‌ش که انتشار بو شروع شده‌بود، از یکی از بچه‌ها پرسیدم «بوی سیگار نمی‌یاد؟» گفت «بوی ادکلن‌ه که!» گفتم «بوی ادکلن همراه با بوی سیگاره.» گفت«جون! دوست نداری؟»  

Acne

شنبه, ۸ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ب.ظ

و قسم به جوش‌هایی که یکی یکی در پیشانی ظاهر می‌شوند.