پونزدهسالگی
سالها پیش، سالهای آخر دبیرستان یعنی، دختر عموم ف. ، یه سیدی فولآلبوم و تکآهنگهای رضا یزدانی بهم هدیه داد. یادمه بعد از گرفتن سیدی وقتی داشتم مینشستم روی مبل، عموم گفت «چه صدای مزخرفی داره.»
البته رضا یزدانی فیالمثل در ردهی یک گروه متال یا راک خاص قرار نمیگیره، که دوستداشتنش مثل یه بَج روی سینه نصب بشه و باعث خاص بودن بشه؛ خیلیها رضا یزدانی رو دوست دارند و ترجیح میدم عدم علاقه به آهنگاش ُ به سبکش ربط بدم.
چیزی که میخواستم بگم اینه، سالها گذشته، رادیو دوباره برگشته به زندگیم و اتاقم و بازم بهش گوش میکنم، آهنگهایی پخش میشن که یادم مییاد یه روزی دوستشون داشتم، و الان هیچکدومشون برام مثل قبل نیستن. دیگه دوستشون ندارم، دیگه یادم نمییاد.
ولی، رضا یزدانی هنوزم، همون رضا یزدانیایست که تو ۱۵ سالگی اسمش ُ نوشتم تو فهرست علایق سمپادیا.
~ دورهی دیوونگیم ُ هیجان زندگیم ُ عشق پونزدهسالگیم ُ چشمایِ تو یادم انداخت.
- ۹۹/۰۸/۲۶
ارتباط رضا یزدانی رو با سمپادیا نمی دونم چیه