مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

ما، بیرون زمان ایستاده‌ایم؛
با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایمان.

تمامِ آنچه بوده ايم

نداری، خبر ز حال من نداری

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۰۰ ق.ظ

دیشب ح. مجبور بود وسایل مراسم ُ جابه‌جا کنه، الف. ُ دادم بغلم؛ یه سالشه. حس کردم خوب درک می‌کنم مانیکا تو بیمارستان موقع زایمان فیبی چه حسی داشت. من‌م یکی از اینا می‌خوام. 

بعد یه لیست بلند بالا از کارهایی که به‌جای یا به خاطر پدرم انجام‌شون دادم، یا باید انجام‌شون بدم نوشتم، که به خاطر این‌که سرتون درد نیاد، پاک‌شون کردم. 

دلم خیلی برات تنگ‌شده بابای عزیز عزیزم. 

 

 

~ این ناله‌ها قراره به این سوال ختم بشه که چرا کسی مواظب من نیست؟

  • ۹۹/۰۷/۰۱

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی