۲۱۱
پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۵۳ ب.ظ
روز اول اسفند افتتاحیهست و این روزا حتی نمیتونم درستدرمون بخوابم. دارم از خستگی میمیرم، میخوابم و تا ساعتها از استرس و فکر به آینده خوابم نمیبره.
تلفن دوستانی که میدونم چرتوپرت پشت تلفن زیاد میگن یا خیلی حرف میزنن ُ اصلاً جواب نمیدم. یکی از همینها دیروز زنگزد که هم چرتوپرت میگه و هم زیاد حرفمیزنه، جوابندادم، پیام داد « به کمکت احتیاج دارم.» بهش زنگزدم. فکرکردم مثلاً داره میمیره یا هرچی، میگه بیا برای نوشتن گزارش پروژهم کمکم کن.
آه، کاش میتونستم از این پوستهی دوست مهربون تیپیکال دربیام.
- ۹۸/۱۱/۲۴