واقعاً فکر میکنید ناراحت میشم؟
و اگر خواستید یک نفر ُ به کل از ازدواج منصرف کنید، این کتاب دانش خانواده رو بدین دستش. بخش حقوق اختصاصی مرد.
~ اگه بهم بگن فمینیست ...
- ۱ نظر
- ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۶
و اگر خواستید یک نفر ُ به کل از ازدواج منصرف کنید، این کتاب دانش خانواده رو بدین دستش. بخش حقوق اختصاصی مرد.
~ اگه بهم بگن فمینیست ...
۱ - بر طبل شادانه بکوب، یار پسندید مرا.
هرچند که ح. من ُ توی یک مخمصهی جدید انداخت، ولی ارزشش ُ داشت.
۲- روشهای تربیتی صددرصد موثر.
برادرم به م. که نهسالشه، میگفت که توی کارتون «پاندا کونگفوکار» بازی کرده و استاد شیفو هم بهش هنرهای رزمی ُ یاد داده. م. هم میگفت «اگه راست میگی، چرا تا حالا نشونت ندادن؟» منم گفتم «هنوز وارد داستان نشده؛ توی قسمتهای آینده نشونش میدن.» باور کرد.
امروز هم ناخنهاش، اندازهی ناخنهای من شدهبود و از ناخن گرفتن و حمام رفتن امتناع میکرد، مامانش از برادرم به عنوان پزشک خواست قانعش کنه که النظافه من الایمان و الخ. اونم نمیدونم پیش خودش چی فرض کرده بود بچه رو که مثل این مربی مدیریت وقت شبکهی قرآن شروع کرد «چنانچه ناخنهات ُ نگیری میکروب وارد بدنت میشه و ... »
پریدم وسط حرفش و گفتم «اگه نگیری ناخنهات ُ موش و کرم میرن توی شکمت.» اونم کم نیاورد «نهخیر، موشها بزرگن، زیر ناخن جا نمیشن.» ، «فکر کردی موشها از اول همون قدر بزرگن؟!»
خلاصه بچه تا وقتی اونجا بودیم دستهاش ُ پشت سرش قایم کرده بود.
[اعتراف میکنم لذت میبرم از این کار. ]
۳- چرا این پست تصویر ندارد؟
چون هنوز نمیدونم چهجوری از این تنظیمات جدید بیان استفاده کنم.
۴- دارم ماندرین یاد میگیرم.
خداییش کی به ذهنش رسیده این اصوات ُ از دهنش خارج کنه؟
کاش واقعاً مرگ به همین تروتمیزی بود.
چیزی که خیلی توی متنهای من مشخصه، ایدهی «عدم اعتماد به نوع بشر»ست. اعتقادی که با هر ثانیه زندگی بیشتر در مورد صحتش مطمئن میشم.
سال گذشته از یکی از دوستانم که دانشجوی سال آخر حقوقه خواستم یک وکیل درستدرمون بهم معرفی کنه. اون یکی از اساتیدش ُ معرفی کرد و ما هم پرونده رو سپردیم دستش. وکیل بهمون گفت که این پرونده 90 درصد برندهست و اون 10 درصد هم میذاره پای این که مامور به انجامه و نه نتیجه و الوبل.
حالا به هرحال مبلغ نسبتاً قابل توجهی رو از ما درخواست کرد ( البته بعد از این که گفت ما آشنا هستیم و تخفیف داده و فولان. ). قسط اول رو براش ریختیم و چندماه گذشت و پیام داده که هفتهی دیگه نتیجهی دادخواست مییاد. بعد از دو هفته پیام داد که قسط آخر رو براش بریزیم. وقتی در مورد نتیجهی دادخواست سوال کردم جواب نداد و من با وجود مخالفت مادرم قسط دوم رو براش ریختم ( چون استاد دوستم بود و مسئلهی رودربایستی وجود داشت. )
بالاخره باش تماس گرفتم و ازش پرسیدم، گفت که رای به نفع ما نبوده و اعتراض میده. روز بعدش بهم پیام داد که دو میلیون واریز کنم برای یک آشنایی که در بیمه داره تا رای رو عوض کنه. من هم گفتم که نمیخوایم رشوه بدیم و میخوایم همهچیز قانونی پیش بره.
خلاصه این که دیگه خبری ازش نشد تا دوهفتهی پیش که برادرم با یک وکیل معتبر صحبت کردهبود و تصمیم داشتیم پرونده رو اینبار بدیم دست اون. ولی اینبار من به شدت از طرف خانوادهم به خاطر رفتارم و انتخاب این وکیل تحت فشار بودم.
بهش پیام دادم و ازش پرسیدم که این پرونده رو شکستخورده بدونم؟ و در مورد راه اون وکیل هم بهش گفتم.
فقط میخواستم بگه «آره، شکستخورده بدونش.» تا من به خانوادهم بگم. ولی جواب نداد. با این که گفتهبود داره از راه پیشنهادی اون وکیل دیگه هم پرونده رو پیش میبره.
دو روز باش تماس گرفتم تا بالاخره جواب داد یه روز رو تعیین میکنه که بریم دفترش. ولی خبری نشد.
من همزمان با سرکوفت شنیدن، به ذهنم رسید که راههای شکایت از وکلا رو توی اینترنت جستجو کنم. و به نتایج جالبی هم رسیدم. به دوستم گفتم میخوام ازش شکایت کنم به دلیل سه مورد تخلفی که انجام داده و یکی از اونها پیشنهاد رشوهست.
دوستم به این دلیل که اون خانم استادشه و تازه با رتبهی 17 حقوق قبول شده توی همون دانشگاه گفت که این کار ُ نکنم و با یه خط دیگه بهش زنگ بزنم. منم گفتم که اون وظیفه داره که گزارش بده و من این کار ُ نمیکنم.
اسم وکیل رو سرچ کردم تا مشخصاتش ُ بردارم برای شکایت و با یک موضوع شوکهکننده مواجه شدم. اسمش توی لیست وکلای متخلف بود و این بار اولش نبود. به دوستم گفتم که بار اولش نیست و حتماً ازش شکایت میکنم و نشریه رو براش فرستادم، و اون گفت که «هرجور خودت صلاح میدونی. » . جملهای که به شدت عصبانیم کرد چون با وجود ضربهای که به اعتمادم زده، بدون عذرخواهی به منافع خودش فکر میکنه.
من میپذیرم که اشتباه کردم. اشتباه کردم به خاطر اینکه حرفِ مامانم ُ گوش ندادم. اشتباه کردم که به دوستم اعتماد کردم، به اطلاعات اون، به پیشنهادش و به استادش.