?How can I keep searching when dark clouds hide the day
- ۰ نظر
- ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۵۷
چیزی که خیلی توی متنهای من مشخصه، ایدهی «عدم اعتماد به نوع بشر»ست. اعتقادی که با هر ثانیه زندگی بیشتر در مورد صحتش مطمئن میشم.
سال گذشته از یکی از دوستانم که دانشجوی سال آخر حقوقه خواستم یک وکیل درستدرمون بهم معرفی کنه. اون یکی از اساتیدش ُ معرفی کرد و ما هم پرونده رو سپردیم دستش. وکیل بهمون گفت که این پرونده 90 درصد برندهست و اون 10 درصد هم میذاره پای این که مامور به انجامه و نه نتیجه و الوبل.
حالا به هرحال مبلغ نسبتاً قابل توجهی رو از ما درخواست کرد ( البته بعد از این که گفت ما آشنا هستیم و تخفیف داده و فولان. ). قسط اول رو براش ریختیم و چندماه گذشت و پیام داده که هفتهی دیگه نتیجهی دادخواست مییاد. بعد از دو هفته پیام داد که قسط آخر رو براش بریزیم. وقتی در مورد نتیجهی دادخواست سوال کردم جواب نداد و من با وجود مخالفت مادرم قسط دوم رو براش ریختم ( چون استاد دوستم بود و مسئلهی رودربایستی وجود داشت. )
بالاخره باش تماس گرفتم و ازش پرسیدم، گفت که رای به نفع ما نبوده و اعتراض میده. روز بعدش بهم پیام داد که دو میلیون واریز کنم برای یک آشنایی که در بیمه داره تا رای رو عوض کنه. من هم گفتم که نمیخوایم رشوه بدیم و میخوایم همهچیز قانونی پیش بره.
خلاصه این که دیگه خبری ازش نشد تا دوهفتهی پیش که برادرم با یک وکیل معتبر صحبت کردهبود و تصمیم داشتیم پرونده رو اینبار بدیم دست اون. ولی اینبار من به شدت از طرف خانوادهم به خاطر رفتارم و انتخاب این وکیل تحت فشار بودم.
بهش پیام دادم و ازش پرسیدم که این پرونده رو شکستخورده بدونم؟ و در مورد راه اون وکیل هم بهش گفتم.
فقط میخواستم بگه «آره، شکستخورده بدونش.» تا من به خانوادهم بگم. ولی جواب نداد. با این که گفتهبود داره از راه پیشنهادی اون وکیل دیگه هم پرونده رو پیش میبره.
دو روز باش تماس گرفتم تا بالاخره جواب داد یه روز رو تعیین میکنه که بریم دفترش. ولی خبری نشد.
من همزمان با سرکوفت شنیدن، به ذهنم رسید که راههای شکایت از وکلا رو توی اینترنت جستجو کنم. و به نتایج جالبی هم رسیدم. به دوستم گفتم میخوام ازش شکایت کنم به دلیل سه مورد تخلفی که انجام داده و یکی از اونها پیشنهاد رشوهست.
دوستم به این دلیل که اون خانم استادشه و تازه با رتبهی 17 حقوق قبول شده توی همون دانشگاه گفت که این کار ُ نکنم و با یه خط دیگه بهش زنگ بزنم. منم گفتم که اون وظیفه داره که گزارش بده و من این کار ُ نمیکنم.
اسم وکیل رو سرچ کردم تا مشخصاتش ُ بردارم برای شکایت و با یک موضوع شوکهکننده مواجه شدم. اسمش توی لیست وکلای متخلف بود و این بار اولش نبود. به دوستم گفتم که بار اولش نیست و حتماً ازش شکایت میکنم و نشریه رو براش فرستادم، و اون گفت که «هرجور خودت صلاح میدونی. » . جملهای که به شدت عصبانیم کرد چون با وجود ضربهای که به اعتمادم زده، بدون عذرخواهی به منافع خودش فکر میکنه.
من میپذیرم که اشتباه کردم. اشتباه کردم به خاطر اینکه حرفِ مامانم ُ گوش ندادم. اشتباه کردم که به دوستم اعتماد کردم، به اطلاعات اون، به پیشنهادش و به استادش.
⛔Spoiler Alert⛔
البته خدا اجرشون بده واسه این که فصل ۳ فقط ۸ قسمت بود. ولی هرجور فکر میکنم، منطقی نیست که حتی یهنفر از اون برادران روسی کمونیست ُ نتونن بگیرن؛ این که با لباسای ارتش سرخ از دل آمریکا زدن بیرون بماند، این که هاپر ُ با خودشون بردن یهچیز دیگهست.
نگین که فکر میکنین هاپر به رحمت خدا رفته!
حالا با بودن هاپز توی شوروی شاید کنار بیام [با اغماض] ولی در مورد اون دموگرگن عمراً کوتاه بیام. و اگه یه نفر از دستکاری ژنتیکی و فولان حرف بزنه، شخصاً گیت ُ باز میکنم میدمش دست Mind Flayer .