۴۵۲
امیدوارم در آیندهی زندگیم، اگه عمری باقی بود، آدمای درستدرمونتری رو به عنوان «دوست» ملاقات کنم.
- ۰ نظر
- ۲۰ خرداد ۰۱ ، ۱۹:۰۳
امیدوارم در آیندهی زندگیم، اگه عمری باقی بود، آدمای درستدرمونتری رو به عنوان «دوست» ملاقات کنم.
دیگه یادم رفته حرفِ مشترک داشتن با یه نفر چهجوریه.
دیگه خستهام از این شهر و از این دنیای وامونده ...
الان دیگه اینجوریه که اگه موهام یهکوچولو رشد کنه و به سر شونه هام برسه، میخوام مدلش همیشه همینطوری کوتاه بمونه.
به نظر مىآمد هیچکس، حتا نیتلى، درک نمىکند که او، کشیش آلبرت تیلر تپمن، به غیر از کشیش بودن انسان هم هست، که او هم مىتواند همسرى دلانگیز و پُرشور و زیبا داشته باشد که دیوانهوار عاشقش باشد، و سه بچهى کوچک چشمآبى با چهرههایى غریب و فراموش شده هم داشتهباشد که یک روز بزرگ مىشوند و او را عجیبالخلقه خواهنددانست و هرگز او را نمىبخشند که با این شغل کذایىاش این همه در اجتماع خجالتشان داده است. چرا هیچکس نمىفهمید که او واقعاً عجیبالخلقه نیست، بلکه آدم معمولى غریبىست که مىکوشد زندگى معمولى غریبانهاش را پىبگیرد؟ اگر خراشش مىدادند خون نمىریخت؟ اگر قلقلکش مى دادند نمىخندید؟ به نظر مىرسد هرگز به ذهنشان خطور نکرده که او هم مثل آنها چشم، دست، عضو، بُعد، حس و احساس دارد، او هم با همان اسلحهها زخمى شده، با همان بادها گرم و سردش شده، و همان غذاها را به او هم دادهاند، هرچند مجبورش کردهاند براى هر وعده غذا به سالن غذاخورى متفاوتى برود.
-از کتاب تبصرهی ۲۲ عزیزم-
الان اوضاع مملکت خیلی ناجوره. همهچیز. اقتصاد، حقوق زنان و عدالت اجتماعی.
آدمایی که توی رأس هستند، اغلبشون و البته سنوسالدارهای در رأس، احتمالاً «دکتری» که پشت اسمشون مییاد، جعلیه. یعنی آدمایی هستن که تحصیلات و فکر و اندیشه ندارن و فقط از انقلاب، جنگ، چفیه و شهدا خرج میکنن، به قدرت میرسن و شعار حمایت از تولید داخل میدن و همزمان سیسمونی نوهشون رو از ترکیه تامین میکنن.
توی همین زمان نمیذارن اگه چهارتا آخوند درستوحسابی هم هست، بیان از «عدل و حکومت» علی توی تلویزیون بگن که هیچ، حاجآقا از تریبون استفاده میکنن و با نهجالبلاغهی علی برای بزرگواران مالهکشی میکنن.
این حرفا مقدمهی اعتراض به حکومت نبود این دفعه، میخواستم بگم همهی این حرفا درسته. اما آدمایی که معتقد به اسلامن به هر نحوی، یعنی نماز میخونن یا به حجاب معتقدن، نباید به خاطر اوضاع مملکت، یا به خاطر اعتقاد داشتن به اسلام مواخذه بشن. چون این اوضاع به اونا ربطی نداره. و اونا هم یک آدم عادی مثل بقیه. یکی انتخاب میکنه خداباوری رو و یکی هم ناخداباوری رو. آپشن اختیارو به کل بشریت اختصاص دادن، خوشبختانه.
اگه کسی این تنفر از مذهب و گیروگورهای حکومت رو به عنوان توجیه برای انجام خشونت فیزیکی و کلامی قرار بده، فقط اوضاع رو برای همه از اینی که هست، بدتر میکنه.
البته آدمی که یهکم شعور داشتهباشه، حتی اگه آتئیست و متنفر از مذهب باشه، این موضوع رو درک میکنه. اما خب اینجور آدما توی این مملکت زیاد نیستن.
× برای حسابکشی باید رفت سراغ اونایی که قدرت رو در دست داشتند و دارند، نه چهارتا آدم معتقد به اسلام و طلبهی جزءِ هیچکاره.
من تا حالا عصر جدید رو تماشا نکردم. حتی یک قسمت. چند وقت پیش دیدم توی اخبار پیشنهادی گوگل یک خبر از خبرگزاری فارس اومده بود با تیتر نقل به مضمون «رواج سبک زندگی غربی با کیپاپ» که مربوط به اجرای گروهی توی عصر جدید بود. رفتم توی یوتیوب که اجرا رو ببینم. لباسهاشون به طور تابلویی و به نظر من کپی برداریشده از بیتیاس بود و وقتی شروع کردن به خوندن، حتی ملودیشون هم شبیه به خیلی از آهنگهای کیپاپی بود، یعنی راستش اولش حسکردم که طرف داره کرهای میخونه نه فارسی. وقتی که یادداشت خبرگزاری رو خوندم، به نظرم خیلی مضحک اومد. چون همین که میگه «رواج سبک زندگی غربی» یعنی کلاً کسی که متن رو نوشته «هیچ» درکی از این موسیقی و دنیاش نداره. نه از کارآموزی نه کمپانیهای بزرگ کره نه اینکه این گروه بودن اصن یعنی چی. یعنی میتونه طرف از پشتپردهی سیاه کیپاپ بگه، از ضجر کشیدن آدما و نقاب زدنشون، ولی آخه سبک زندگی غربی؟
به خوب و بدش کار ندارم، اما دنیای امروز خیلی سریع تغییر میکنه. تلفن میشه موبایل، نامه فرستادن میشه تکست و بعدش پیامرسانها، از فیلمهای ویدیویی میرسیم به سیدی و دیویدی و حالا هم سرویسهای آنلاین تماشای ویدیو، از لیلی و خالهبازی به کنسولهای بازی، از شجریان به بیتیاس که توی اینیکی میتونین من رو به چالش بکشین و ... .
توی این حرکت با سرعت نامحدود، اگرچه شاید حکومتها همزمان با تغییرات تغییر نکنن، اما خیلیهاشون تلاششون رو میکنن. قانونگذاری میکنن، درکش میکنن و ... . اما توی ایران فارغ از اینکه همه و به ویژه کسانی که در راس هستند در هر موردی نظر میدن، حتی اگه تخصص نداشتهباشن، برای اینکه نمیتونن درکش کنن، ازش میترسن، میگن حربهی غربه، میخوان سبک زندگی اسلامی-ایرانی ما رو عوض کنن و ... . بعد از این حملات پانیک، چی کار میکنن؟ طرح صیانت تصویب میکنن، جلوش رو میگیرن، میگن جیزه و بده و سانسورش میکنن و البته همیشه هم شکست میخورن، همیشه. بدون استثنا.
مردم و بشریت برنمیگردن به ۱۴۰۰ سال پیش، شما باید ۱۴۰۱ سال بیاین جلو.
× بچهها، فکرکنم از این بعد بخوام توی تلگرام هم بنویسم، و احتمالاً بیشتر اونجا. این آدرس چنله:
زمان میبره به چهرهی جدیدم عادت کنم.
نگارنده تصمیم قطعیش رو گرفت. میخوام با موهای ۷۰ سانتیمتری خداحافظی کنم.
موهای بلند گزینههای آدم رو زیاد میکنه، از اینکه چه مدل بافتی روش انجام بدی و حتی چه مدلی کوتاهش کنی. اما الان میفهمم مارک منسن توی «همهچیز به فنا رفته است» چی میخواست بگه. من از این انتخابها خستهام. از این همه گزینهی روی میز. از این چیزایی که آزادی آدمو میگیره. این همه انتخاب. دیگه فان نیست.
نه اینکه من فقط اینجوری باشم، ما خانوادگی به آدما چندینبار فرصت میدیم و وقتی ببینیم این چرخهی نادونفرضکردن گویا انتهایی نداره، آدما رو میذاریم کنار.
الان توی این مرحله از زندگی هستم که میتونم به خیلیا بگم «شدی واسهم یادش به خیر. واسهم مهم نیست حال دلت.» و الخ.
دیشب و شب قبلش خواب پدرم رو دیدم. همیشه وقتی خوابش رو میبینم میدونم که مدت زیادی نبوده، ولی نمیدونم که کلاً دیگه توی این دنیا نیست. دیشب اما وسط بُهتی که توی خوابم از نبودن و برگشتنش داشتم، متوجه شدم که دارم خواب میبینم و بهخاطر بغض و گریه از خواب پریدم.
× بابایِ عزیزِ عزیزم، «دلم میخواد صداتو یهبار دیگه با دلهره بشنوم.»