«میدونی؟ دلبُریدن از این همه عشق درست مثل مَرگمه.»
دیشب و شب قبلش خواب پدرم رو دیدم. همیشه وقتی خوابش رو میبینم میدونم که مدت زیادی نبوده، ولی نمیدونم که کلاً دیگه توی این دنیا نیست. دیشب اما وسط بُهتی که توی خوابم از نبودن و برگشتنش داشتم، متوجه شدم که دارم خواب میبینم و بهخاطر بغض و گریه از خواب پریدم.
× بابایِ عزیزِ عزیزم، «دلم میخواد صداتو یهبار دیگه با دلهره بشنوم.»
- ۰ نظر
- ۱۴ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۲۱