همین.
و من اینجام تا یه چیزی بهت بگم؛ تا وقتی چشماتُ بسته نگهداری، دنیا اونقدرا هم بد نیست.
- ۲ نظر
- ۰۲ دی ۹۷ ، ۱۸:۲۵
و من اینجام تا یه چیزی بهت بگم؛ تا وقتی چشماتُ بسته نگهداری، دنیا اونقدرا هم بد نیست.
امروز یک موضوع خیلی خاص برام پیش اومد، که اگه میخواستم همون آدم همیشگی باشم باید حداقل به دو نفر *BFFهام میگفتم، ولی سکوت کردم و تصمیم گرفتم خودم اینبار تنهایی هندلش کنم.
- تبریک میگم، گام بزرگی به سمت بالغ شدن برداشتی.
+ممنونم.
*BFF: Best Friends Forever
از این که به احساساتم توجه میشه خوشحالم. با این همه دوست ندارم «چککردن پروفایل تلگرام» در زیرگروه توجه قرار بگیره.
اگه بخوام خودم ُ توی یک کلمه توصیف کنم...
امروز مجبور شدم نزدیک یک ساعت توی ماشین منتظرش بمونم. به حدی رسید که با خودم گفتم«اگه تا ۲۰ دقیقهی دیگه نیاد، میرم.» بدون این که بهش بگم.
خودش ُ توی ۱۰ دقیقهی باقیمونده رسوند. بهش نگفتم میخواستم چی کار کنم، ولی امشب که بعد از چند ساعت دوباره به موضوع فکر کردم، به این نتیجه رسیدم خیلی آدم وحشتناکی هستم.
بهش گفتم «من هیچ دلخوشیای توی زندگیم ندارم، برای همین مدام درحال خرید کردنم تا این حقیقت ُ فراموش کنم.»
+میدونم هیچوقت فراموشش نمیکنه و غمگینش میکنه.
++ یهچیزی ُ تازه متوجه شدم؛ من خیلی بدجنسم. و چون قدرت خوبی توی شناسایی نقاط ضعف بقیه دارم... الخ.