مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

ما، بیرون زمان ایستاده‌ایم؛
با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایمان.

تمامِ آنچه بوده ايم

پت رانندگی می‌کرد و از جاده‌ای فرعی رفتیم سمت یک مرکز خرید. از ما خواست تا راجع به یک اجاق‌گاز چهارشعله نظر بدهیم. هیو پرسید «گازی یا برقی؟» و پت گفت مهم نیست.

یک اجاق واقعی نبود، یک اجاق نمادین که برای اثبات موضوعی در یک سیمنار مدیریت ازش استفاده کرده‌بود. « یک شعله نماینده‌ی خانواده‌تونه، یکی دوستان‌تون، سومی سلامتی‌تون و چهارمی شغل‌تون. » نکته این بود که برای موفقیت باید یکی از شعله‌ها را خاموش کرد. و برای موفقیت واقعی دوتا را.

پت کسب‌وکار شخصی خودش را داشت که خیلی هم موفق بود، طوری که می‌توانست در پنجاه‌سالگی بازنشسته شود. سه‌تا خانه داشت و دوتا ماشین ولی حتا بدون این‌‎ها هم واقعاً خوشبخت و شاد به نظرمی‌آمد. و همین یکی مساوی است با موفقیت.

ازش پرسیدم خودش کدام شعله‌ها را خاموش کرده‌. جواب داد اولین شعله خانواده بود و بعدی سلامتی. «تو چه طور؟»

یک لحظه فکر کردم و گفتم من قید دوستانم را زده‌ام.

پرسید «دیگه چی؟»

«فکر کنم سلامتی.»



بخشی‌هایی از کتاب « بیا با جغدها درباره‌ی دیابت تحقیق کنیم.» از دیوید سداریس.


  • ۹۷/۱۲/۰۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی