مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

ما، بیرون زمان ایستاده‌ایم؛
با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایمان.

تمامِ آنچه بوده ايم

۲۰۴

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۱۹ ب.ظ

و اما سخت‌ترین کار دنیا امیدوار موندن و ادامه‌دادن‌ است.

Insomnia

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۲۰ ق.ظ

شب‌های امتحان بعضاً به دلیل مصرف یک گالون قهوه تا خود صبح خوابم نمی‌برد و فقط چشم‌هام ُ تا صبح می‌بستم. و دیشب با وجود این که روز به شدت له‌کننده‌ای داشتم تا اذون صبح فقط چشم‌هام ُ بسته‌ نگه‌داشته‌بودم و بعدش که برای نیم‌ساعت خوابم بُرد، با دیدن خوابِ «مارمولک» از خواب پریده‌،  تمام مراحل قبلی را تکرار نموده و در  این لحظه هم که در محضر شما هستم. 

For everything that I've done

پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۴۸ ب.ظ

At least I can say that I've tried

to tell you I'm sorry 

For breaking your heart 

 

زاویه

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۱۲ ب.ظ

رشته‌ی دخترخاله‌م توی دبیرستان علوم انسانی بود و دانشگاه هم تبعاً. هروقت هم می‌خواد مقاله بنویسه، زنگ می‌زنه به من برای انتخاب موضوع‌ش ُ فولان. واسه فارغ‌التحصیلی باید دوتا مقاله بنویسه. چندماه پیش زنگ زد در مورد موضوع، یه سه‌ساعتی با هم حرف زدیم. من در مورد چیزهایی که ذهن خودم ُ درگیر کرده‌بود به‌ش گفتم. و در نهایت در مورد یه سری ویدیو حرف زده‌م که توی توییتر دیده‌بودم مربوط بود به برنامه‌ی اگه اشتباه نکنم «زاویه» از شبکه‌ی چهار. در جواب این سوال که «چرا ما می‌تونیم موشک بسازیم ولی ماشین نه؟!» مدعوی که داشت در مورد این موضوع صحبت می‌کرد گفت ایلان ماسک می‌گه بیست درصد فرآیند ساخت ماشین مربوط به تکنولوژی‌ئه و هشتاد درصدش مربوط به دانش مدیریت و به طور کلی علوم انسانی‌ست؛ و مشکل ما توی ایران این‌ئه که در حوزه‌ی علوم انسانی جواب تمام سوالات از قبل مشخص‌ئه. و مثالی که خودش زد این‌ئه که شیخ فضل‌الله نوری با تمام اشتباهاتی که داشته، همیشه شخص بی‌خطایی توی تاریخ ایران حساب می‌شه و ما حق نداریم توی یک پژوهش تاریخی به نتیجه‌ای خلاف این برسیم و ... . کل مدت زمان ویدیو ده دقیقه‌ست و دیدن‌ش خالی از لطف نیست. 

موضوعی که در نهایت دخترخاله‌م با در نظر گرفتن تمام محدودیت‌های نتیجه در نظر گرفت، بررسی تطبیق قوانین حقوق مالی زنان [مهریه، نفقه و دیه اگه اشتباه نکنم.] با دین اسلام بود. توی مقدمه من پیشنهاد دادم که این قسمت از وصیت‌نامه‌ی امام خمینی رو ذکر کنه که «این کشور کاملاً اسلامی اداره نمی‌شه و داره به سمت اسلامی شدن حرکت می‌کنه»، لذا ما نیازمندیم که قانون رو بررسی کنیم.

هفته‌ی پیش جلسه‌ی بررسی موضوعات تشکیل شد و این موضوع رد شد. دلیل‌ش هم این بود که استادشون که از قضا استاد فقه و اصول هم بوده، گفته، حالا این که امام خمینی این رو توی وصیت‌نامه‌شون ذکر کردند، دلیل نمی‌شه که واقعاً صحت داشته‌باشه. [ :)) ] دخترخاله‌م هم می‌گه حس می‌کنه اتفاقاً این موضوع خیلی صحیح‌ئه و برای مثال هم از قوانین بانک‌داری که کاملاً مبتنی بر رباست حرف می‌زنه. و استادشون هم می‌گه، نه اونا هم یه چیزهایی [ بخوانید کلاه‌شرعی]  داره که درست‌شون می‌کنه. 

خلاصه این‌که تا امروز من به طور کامل معنی حرف اون استاد دانشگاه ُ مبنی بر این‌که تمام جواب‌های سوالات علوم انسانی از قبل مشخص هستند، درک نکرده‌بودم و امروز متوجه شدم منظورش چی‌ بوده.

شهید مطهری آخر یکی از کتاب‌هاش [فکرکنم نظام حقوق زن در اسلام] می‌گه استقبال کنید از این که اسلام به چالش کشیده‌بشه، چون هرچی بیشتر این اتفاق بیفته، شکوفاتر می‌شه. و ما به عنوان کاسه‌های داغ‌تر از آش سکوت می‌کنیم برای مصلحتی که نمی‌دونیم کی گفته اصلاً مصلحت‌ئه.

 

من دووم می‌یارم.

يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۵۰ ب.ظ

این تداوم باشگاه رفتن توی سرمایِ استخوان‌سوز چله‌ی زمستون، باعث شد به شناخت تازه‌ای از خودم برسم. 

۱۹۸

جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۲۵ ق.ظ

و من از امشب به بعد باید روزه‌ی سکوت بگیرم.

 

 

× این منم، کانون سوءتفاهم‌ها.

من برای کشورم چه کرده‌ام؟

پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۴۳ ب.ظ

یکی از بی‌شمار ایراداتی که در خودم می‌بینم، این‌ئه که می‌دونم شبکه‌های اجتماعی [ اعم از اینستاگرام و توییتر ] باعث ازهم‌گسیختگی روان‌م می‌شن، ولی باز به فعالیت درون‌ش ادامه می‌دم. 

و اما مهم‌ترین چیزی که این شبکه‌ها رو [به ویژه توییتر] برام خطرناک می‌کنه، حجم پیام‌های پر از نفرت‌ئه. و مهم‌تر از همه نفرت از خودمون و چیزی که هستیم. 

شاید بدون اغراق این صفت تمام آسیایی‌های مقهور غرب باشه. ما به شدت اهل «خودتحقیری» هستیم. اخبار بد رو پررنگ می‌کنیم و از کشورمان با الفاظی مثل سگ‌دونی و لجن‌زار یاد می‌کنیم. مدام می‌گیم هرکی می‌تونه باید جمع کنه و از این خراب‌شده بره... این‌ها چیزهایی هستند که حالم ُ به هم می‌زنند. 

 

دنیا می‌تونه جای زشتی باشه، شاید شبیه این روزهاش. و این حقیقت که همیشه جزئی از یک خاک‌ باقی می‌مونی هم یکی از واقعیت‌های [شاید غم‌انگیز برای بعضی‌ها] این دنیاست. و این‌که موندن و رسیدگی به اوضاع سهم‌ت از این دنیا و کار و تلاش رو «ایثار» بدونی، از نظر من مضحکه. نمی‌گم این وظیفه‌ست، هرچند برای خودم «وظیفه» می‌دونم‌ش؛ ولی خواهش می‌کنم اگر کاری نمی‌کنید ، لجن‌پراکنی هم نکنید.  

امیدوارم روزی برسه که این‌قدر خودمون رو در مقابل کشورهایی که خون‌مون رو مکیدن و پیشرفت کردن، حقیر ندونیم. و من از خودم شروع می‌کنم.

قاف

جمعه, ۱۳ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۳۰ ب.ظ

نشسته در اتاق‌هایشان از هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر تصمیم می‌گیرند و زندگیمان در خاورمیانه را دگرگون می‌کنند و در نهایت اسم‌ش را می‌گذارند «اشتباه استراتژیک». استعمارگران و عمله‌هایشان همین‌قدر وقیح هستند.

۱۹۵

يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۰۶ ب.ظ

لازمه این حقیقت ُ در مورد من بدونی؛

« دیگه بعد از تو به هرکی که ترک‌ش کرد خندیده »

دوباره اینترنت

پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۰۷ ب.ظ

عروس‌مون پیام داده برای آشنایی بیشتر و برقراری مناسبات سیاسی، ته‌ش گفته من در پیام‌رسان‌های سروش، بله، ایتا و آی‌گپ فعال هستم. 

شخصاً که به‌ش نگفتم، ولی کم‌کم به گوش‌ش می‌رسه که بنده هم از این‌های که گفتی فراری‌م. 

 

 

× حالا الان فکر می‌کنین من چه آدم پلنگی هستم.

×× بهانه‌ی این پست، این‌ئه که دوباره نت همراه این‌جا ملقی شده.