Freak
چهقدر بدم مییاد از این مسخرهبازیای دکتر ح. . امروز من ُ توی دفترش تحت فشار گذاشته که answer my questions in English. فریک.
- ۰ نظر
- ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۵:۳۶
چهقدر بدم مییاد از این مسخرهبازیای دکتر ح. . امروز من ُ توی دفترش تحت فشار گذاشته که answer my questions in English. فریک.
سوالی که امروز باعث شد هفت شب و ششروز عروسی مفصل در دلم برگزاربشه.
چیزی که با احتمال اپسیلون هم به ذهنم نمیرسید امسال برام اتفاق بیفته، «خواهرشوهر»شدن بود.
(─.─||)
یهسری از دردهای سهسال پیش دارند برمیگردند و نمیدونم چرا.
میگه وقتی علائم افسردگی برمیگردند به جای خوابیدن و کزکردن، برو پیادهروی تا عادت کنی اینجوری حالت ُ خوب کنی؛ خواستم از همینجا بگم اصلاً یکی از دلایل این وضعیت همین آبوهواست.
× خوب نیست آدم اینقدر تحت تاثیر آبوهوا باشه.
+ نمیدونم از چه ناراحتی ولی بگو تا برات توضیح بدم.
- ...
حرفزدن میتونه به رفع مشکلات و سوءتفاهمها کمک کنه؛ ولی من واقعاً دلم نمیخواد چیزی رو با تو حل کنم. مهمتر از اون، دیگه تحمل شنیدن توجیهِ هیچکس ُ ندارم.
ع. چیزِ شیرین دوست نداره.
موهبتی از این بالاتر هم ممکنه نصیب یک شخص بشه؟
~ و تو این دنیا من باید از آبهویج متنفر باشم. اوه گاد.
کتاب «عادتهای اتمی» ُ از همین تریبون شایستهی دریافت عنوان «بهترین کتابِ خودیاریای که خواندهام» میشوند.
[بعداً توی گودریدز براش ریویو مینویسم، پس فعلاً از این صوبتا بگذریم، بریم سرِ اصل مطلب حرفم. ]
بخشی از کتاب که مربوط به ترک عادتهای بده، میگه یک نفر ُ بذار بالاسرت که دست از پا خطا نکنی؛ و در ادامه از فردی مثال میزنه که با خودش قرار گذاشتهبوده که پنج دقیقه به شش صبح از خواب بیدار شه و اگر به موقع بیدار نمیشده باید توییت میکرده [نقل به مضمون] « من یک تنبل بیخاصیتم، اگه این توییت رو میبینی ریپلای کن تا برات پنج دلار پول واریز کنم. »
~ فکر کنم در راستای به کاربستن نکات این کتاب، منم مجبور شم این وبلاگ رو تغییر کاربری بدم. [ به هرحال هنوز جرئت توییتری کردن ماجرا رو ندارم. ]
~~ فکرکنم قراره ته ماجرا یهلاقبا بشم.
" And I Can't tell you why, it hurts so much to be in love with a Masterpiece "
در نهایت با تمام چیزهایی که از مزایای منزویبودن میگم، ولی تهِ دلم، اونجا که کسی ازش خبر نداره [البته به جز شما]، خوشحال شدم که م. و ز. و ر. تولدمُ یادشون بود. میدونی؟ اونجایی که انتظارش ُ نداری.
× ولی دیگه امسال وقتشه زندگی رو جدی بگیرم.