۵۶۴
شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ
شبها قبل از خواب اشهد میخونم. با دشمنام مهربونترم. خشمم رو بهتر کنترل میکنم. دیگه نداشتههام برام پررنگ نیستند. پس ذهنم مدام بین شجاعت و نگرانی دعواست. بین زندگی کردن و خبرخوندن معلقم. قرآن و دعا هم سرجاشه.
و میخوام همین روزا بشینم به این فکر کنم که چرا از مردن میترسم؟ به خاطر دردش؟ یا به خاطر این که دینم رو به آرمانهام و زندگی ادا نکردم؟
× امسال بعد از سالهای بسیار، توی روضه و مراسم عزاداری امام حسین شرکت میکنم. حتی همون روضههایی که به نظرم محتواشون دریوری بودن. چون به پناه احتیاج دارم. به امام حسین عزیزِ عزیز.
- ۰۴/۰۴/۰۸