۵۷۵
چهقدر حالم از واژهی «سازمانهای بینالمللی» به هم میخوره؛ سازمانهایی که دوساله همهی جهان با هم دست روی دست گذاشتند و ازشون میخوان برای توقف جنگ در غزه «کاری» انجام بدن.
امروز ویدیوی بچهای رو دیدم سه تا چهارساله، روی زمین بیمارستان خوابیده با یک دست قطعشده، یک دست کاملاً قطع شده از زیر بغل. و به این فکر کردم که اگر این مردم، مردم بیپناه غزه، ضعیف و بیامکانات و بدون سلاح نگهداشته نمیشدن، آیا باز هم اسرائیل میتونست اینطوری به خاک و خون بکشدشون؟
اسرائیل، غرب بدون روتوشه. همینقدر ترسو و ضعیفکُش. سرزمینشون رو تصاحب کنیم. خلع سلاح کنیم و بعد نابودشون کنیم؛ بکشیمشون؛ تیکه و پاره کنیمشون. بهشون گرسنگی بدیم و نوزادها رو پوست و استخوان کنیم و بکشیم. نذاریم به ساختمانهایی که هنوز آدم زنده زیر آوارشه نزدیک بشن. به بچههایی که دارن کیسهی آرد برای خانوادهشون میبرند شلیک کنیم. برای یک لقمه نون تحقیرشون کنیم. ازشون انسانیتزدایی کنیم.
حالم از واژهی «سازمانهای بینالمللی» به هم میخوره از همهی بیانیههای محکومکننده، از همهی «هشدارهای فاجعهی انسانی در غزه» و از فرهنگ مسلمانان خاورمیانهای.
کاش توی این بازهی زمانی روی کرهی زمین نمیزیستم؛ نه! کاش هیچوقت متولد نمیشدم. کاش واژهی ننگین آدمیزاد رو یدک نمیکشیدم.
× «پس اون بالا منتظر چی هستن؟! چهطور این غلیان گناه رو تحمل میکنند و هنوز دسترویدست گذاشتن؟!»
- ۱ نظر
- ۱۹ مرداد ۰۴ ، ۰۴:۰۸