۳۴۵
نمیخوام دل م. رو بشکنم، ولی در عینحال از یه ساعت و نیم نشستن روی صندلی سینما وحشت دارم.
- ۰ نظر
- ۳۰ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۵۷
نمیخوام دل م. رو بشکنم، ولی در عینحال از یه ساعت و نیم نشستن روی صندلی سینما وحشت دارم.
یادش بهخیر پارسال همین روزا، با م. رفتیم کافه و بعدش سینما و بعدش رفتیم شبدیز قدس ناهار خوردیم.
موقعی هم که داشتیم با مترو میرفتیم سمت شبدیز، در مورد کرونا و مردم چین حرف میزدیم و اینکه به ایران میرسه یا نه.
میفرمایند اگه تو ذوق زدن جام داشت، به بنده اهدا میشد.
دو هفتهای میشد که خیلی Feel Something ِ بئا میلر بودم. تا اینکه امروز ز. زنگ زد. این نیم ساعتی که حرف زدیم، انرژیبخشترین کاری بود که توی یک سال اخیر انجام دادم.
دیروز داشتم با خودم میگفتم این چند روز آخر هفته رو به خودم استراحت بدم، بس که احساس ملال میکنم.
ساعاتی گذشت و رسماً ناخوش احوال شدم. یعنی آدم نباید گله کنه کلاً، و خدای مهربونم با آرزوهام هم اینطوری رفتار کن. مرسی.
لپتاپ قبلیم ُ بعد ۶ سال از زیر تختم درآوردم که بدم م. استفاده کنه. یه سری مشکلات فنی داشت که الان دست تعمیرکاره. بهش گفتم بیاردش که عکسا و فایلهای شخصیم ُ از توش بردارم. انشاءالله که واسه رمزش hint گذاشتهباشم و انشاءالله که از روی hint بتونم رمز ُ پیدا کنم.