مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

مُجمَل

تو خود حدیث مفصّل بخوان.

ما، بیرون زمان ایستاده‌ایم؛
با دشنه‌ی تلخی در گُرده‌هایمان.

تمامِ آنچه بوده ايم

BD

سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۸، ۰۳:۴۱ ب.ظ

در نهایت با تمام چیزهایی که از مزایای منزوی‌بودن می‌گم، ولی تهِ دل‌م، اون‌جا که کسی ازش خبر نداره [البته به جز شما]، خوشحال شدم که م. و ز. و ر. تولدمُ یادشون بود. می‌دونی؟ اون‌جایی که انتظارش ُ نداری.

 

 

× ولی دیگه امسال وقت‌شه زندگی رو جدی بگیرم.

پلنگ‌ها

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۰۲ ب.ظ

این دوروبری‌های من جمع بشن و با هم مجمع تشکیل بدن. 

۱۷۲

پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۳۵ ب.ظ

از همین لحظه قول می‌دم دیگه تو ذوق‌ش نزنم یا ضایع‌ش نکنم مثلاً. 

و بعد ببخشید ...

سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۵ ب.ظ

گاهی تنها کاری که می‌شه در مقابل اشتباهات انجام داد «عذرخواهی»ست. مطمئنم کاربردی نیست، ولی دیگه چی کار می‌شه کرد؟

امروز فهمیدم باید وقتی تنها کاری که می‌شه کرد «عذرخواهی»‌ست، بپذیریم‌ش. 

idontwannabeyouanymore

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۲۳ ب.ظ

به محض این‌که صحبت در مورد ناخوش بودن حالم ُ استارت بزنم، طرف با شتاب بیشتری شروع می‌کنه و مکالمه با شنوندگی ِ محضِ من ادامه‌پیدا می‌کنه و تموم می‌شه.

خسته‌شدم از این‌که همیشه این آدمِ قصه‌باشم. 

 

دور باد.

شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۸، ۰۷:۴۸ ب.ظ

هرچند واقعاً دل‌م نمی‌خواد این‌جوری باشه، ولی بچه‌های ننرِ پرحرف عمیقاً باعث ازهم‌گسیختگی‌ ذهن‌م می‌شن. 

۱۶۸

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۱ ب.ظ

فی‌الواقع، این‌طور به نظر می‌سه که به نسخه‌ی جدیدی از افسردگی مبتلا شده‌ام. 

 

 

هشتگ: بابادوک به خانه می‌آید. 

حلقه‌ی معرفت ۱

يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۵۱ ب.ظ

“Don’t ever tell anybody anything. If you do, you start missing everybody.”

 

و اما بعد؛ این جمله‌ی بلدشده‌ی ایتالیک از کتابِ معروف سلینجر «ناتور دشت»ئه. جمله‌ای که از اولین‌باری که خوندم‌ش [بیشتر از شش سال پیش] تا همین اواخر درکی ازش نداشتم. « هیچ وقت به هیشکی چیزی نگو. اگه بگی دلت برا همه تنگ میشه. »
یک روز که توی کافه با ف. نشسته‌بودیم و اون آخرین وقایع عشقِ نافرجام‌ش ُ برام تعریف می‌کرد و ازم می‌خواست چندتا پندواندرز درست‌درمون به‌ش بدم، یاد این جمله افتادم. من هیچ وقت تویِ هیچ موضوع عاطفی جدی‌ای قرارنگرفتم، اما این‌طوری هم نبوده که برام حکمِ نونِ گندمِ دستِ مردمُ داشته‌باشه. به هرحال توی حال و هوای نوجوونی اتفاق می‌افته و اون موقع هم که همه آتشفشان فعال سیارند. 

وقتی می‌خواستم برای اولین‌بار توی زندگی‌م از این وقایع برای کسی حرف بزنم که برای قرار عقد به‌هم‌خورده‌ش دلداری‌ش بدم، دیدم که هیچ‌چی ازش یادم نمی‌یاد. هیچ جزئیاتی توی ذهنم نیومد. این که چه جوری شروع شد و به کجا ختم شد. مثل یک خواب محو بود که وقتی پا می‌شی، می‌دونی که دیدی ولی هرچی سعی می‌کنی یادت نمی‌یاد. 

تنها چیزی که به ف. گفتم این بود که « دیگه هیچ وقت در مورد اتفاقاتی که افتاده با کسی حرف نزن. » 

 ف. چندوقت پیش به‌م پیام داد و به خاطر توصیه‌ی خردمندانه‌م ازش تشکر کرد. باید به‌ش می‌گفتم بایستی دست‌بوس ِ سلینجر باشی شما، ولی اون موقع یادم نیومد چشمه‌ی این حکمت درونی از کجا جوشیده. 

 

 

پی‌نوشت:  از اتفاقات سختی بیرون اومدم. دیگه مجبور نیستم یک‌سری دایی‌جان ناپلئون رو تحمل کنم. ولی این‌قدر به خاطرشون عذاب کشیدم که مدام دارم درموردشون با این و اون حرف می‌زنم تا بلکه دیگه کینه‌ای توی دلم ازشون باقی‌نمونه. ولی می‌خوام بزرگ‌ترین لطف رو در حقِ خودم بکنم؛ اون آدما رو فراموش کنم. می‌خوام دیگه در مورد اتفاقات سه سال اخیر با هیچ‌کس حرف نزنم. 

 

درباره‌ی آزادی

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۶ ب.ظ

دیروز می‌خواستم از سایت همیشگی سریال دانلود کنم، متوجه شدم همه‌ی لینک‌ها فیلترشده‌اند. یه سر زدم به توییتر تا ببینم موضوع چیه. دیدم که بعله به خاطر شکایت سرویس‌های استریم آنلاین ایرانی (فیلیمو و ...) وبسایت‌ها مطرح دانلود فیلم و سریال و لینک‌هایشان را مسدودکرده‌اند.

این موضوع به شدت عصبانی‌م می‌کنه. مسئله‌ام پرداخت هزینه‌ی اشتراک هم نیست [هرچند این وبسایت‌ها خودشان هیچ حق اشتراکی پرداخت نمی‌کنند.] اگر مطمئن بودم می‌تونم فیلم‌های دلخواهم رو بدون سانسور و توضیح و اضافات ببینم، با موضوع مشکل چندانی نداشتم.

من این حق رو برای سیستم نمی‌بینم که وارد جزئیات زندگی‌م بشه. آن هم به بهانه‌هایی که فقط برای مغزهای زنگ‌زده قابل پذیرشه. وقتی پای حضور زنان در وزشگاه به میون می‌یاد، اصلی‌ترین توجیه برای سیستم توهین به شخصیت زن‌ئه [ :)) ]، در مورد شرایط ورزشگاه نمی‌دونم و نظری نمی‌دم ولی این حق رو برای هرکسی قائل می‌شم که خودش تصیمیم بگیره که توی فضایی که به شان‌ش توهین می‌شه، قرار بگیره یا نگیره. 

یوتیوب رو می‌بندن که بریم از آپارات استفاده کنیم. در تلگرام رو تخته می‌کنند که سروش به حیات‌ش ادامه بده. و حالا هم سایت‌های دانلود فیلم و سریال. 

همیشه یک راهی برای دور زدن مناسبات انسانی وجود داره، ولی بدترین اتفاقات رو برای مغزهای کوچک زنگ‌زده آرزو می‌کنم.

 

 

پی‌نوشت: اگه سایت خوب می‌شناسید، معرفی کنید. 

از خدا که پنهون نیست.

چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۱۸ ب.ظ

والا؛ شخصاً درصدد برنمی‌آمدم با خودم وارد رابطه‌ی جدی‌ای بشم. 

 

 

× از شما چه پنهون!